هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه ست
تو قشنگی مثل بارون ، من دلم پر از گلایه ست
هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت می شینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
ما دو تا پنجره بودیم ، گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
ما هنوزم مثل مرداب مست آینه کویریم
ما همونیم که میخواستیم خورشید و با دست بگیریم
گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا من و یاری بکن
وقتی که به تو رسیدم ، هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
غزلک گریه نمیکرد تو شبای بی چراغی
من و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقاقی
حالا اما دیگه وقت رفتنه
جاده اسم منو فریاد میزنه
حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست
اگه خاموشم و خسته اگه از تو دورِ دورم
تکیه کن به من غریبه من یه کوه پُر غرورم
:: موضوعات مرتبط:
شعر عاشقانه ,
,
:: برچسبها:
شعر عاشقانه و زیبای هیاهو ,
:: بازدید از این مطلب : 3693
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0